چیخ
The entry is a dictionary list for the word چیخ
چیخ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) چنخ. (سروری). آنکه از
چشمهای او پیوسته آب و چرک آید و بدین
سبب مژگانش ریخته باشد. (از آنندراج) (از
ناظم الاطباء). آنکه آب از چشمش همیشه
رود و مژگانش ریخته باشد. (سروری):
چیخ که شد غمزه زنی ساز او
کور ...
چشمهای او پیوسته آب و چرک آید و بدین
سبب مژگانش ریخته باشد. (از آنندراج) (از
ناظم الاطباء). آنکه آب از چشمش همیشه
رود و مژگانش ریخته باشد. (سروری):
چیخ که شد غمزه زنی ساز او
کور ...