جسته
The entry is a dictionary list for the word جسته
جسته Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ تَ / تِ ] (ن مف / نف) گریخته.
فرارکرده. رهاشده. خلاص شده.
رهائی یافته :
کسی کو ز بند خرد جسته بود
بزندان نوشیروان بسته بود.فردوسی.
راست گفتی هزیمتی شهند
خسته و جسته و فکنده سپر.فرخی.
کسی که بتکدهٔ سومنات خواهد کند
به جستگان ...
فرارکرده. رهاشده. خلاص شده.
رهائی یافته :
کسی کو ز بند خرد جسته بود
بزندان نوشیروان بسته بود.فردوسی.
راست گفتی هزیمتی شهند
خسته و جسته و فکنده سپر.فرخی.
کسی که بتکدهٔ سومنات خواهد کند
به جستگان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ تَ / تِ ] (ن مف) مطلوب. (منتهی
الارب). بدست آمده. طلب شده. مقصود.
کسب شده. تحصیل شده :
پنج دیبای ملون بر تنش
باز جسته دامن هر دیبهی.منوچهری.
تا کی بود خلاف تو با دانا
او جُسته مر ترا ...
الارب). بدست آمده. طلب شده. مقصود.
کسب شده. تحصیل شده :
پنج دیبای ملون بر تنش
باز جسته دامن هر دیبهی.منوچهری.
تا کی بود خلاف تو با دانا
او جُسته مر ترا ...