جریح
The entry is a dictionary list for the word جریح
جریح Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع ص) خسته. مذکر و مؤنث
در آن یکسان است. (از منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء). مجروح، فعیل بمعنای مفعول
است. (از اقرب الموارد). زخمی و مجروح.
(از آنندراج) (غیاث اللغات). ج، جَرحی ََ مانند
قتیل و قتلی ...
در آن یکسان است. (از منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء). مجروح، فعیل بمعنای مفعول
است. (از اقرب الموارد). زخمی و مجروح.
(از آنندراج) (غیاث اللغات). ج، جَرحی ََ مانند
قتیل و قتلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ رَیْ یِ ] (ع ص مصغر) مصغر
جَریح؛ به معنی خسته و ضعیف و بی قوت.
(ناظم الاطباء).
جَریح؛ به معنی خسته و ضعیف و بی قوت.
(ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) راهبی است که پیش از
خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و پس از رفع مسیحا در
میان بنی اسرائیل به زنا متهم شد و تکلم کردن
طفل زن زانیه باعث معترف شدن ...
خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و پس از رفع مسیحا در
میان بنی اسرائیل به زنا متهم شد و تکلم کردن
طفل زن زانیه باعث معترف شدن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن سلامة مکنی به ابوشاة.
ابن شاهین اسم و کنیة او را تصحیف و
بصورت فوق ضبط کرده است. و ضبط
درست نام او حدیج باحاء مهمله و دال و
کنیه اش ابوشباب است. (از الاصابة فی ...
ابن شاهین اسم و کنیة او را تصحیف و
بصورت فوق ضبط کرده است. و ضبط
درست نام او حدیج باحاء مهمله و دال و
کنیه اش ابوشباب است. (از الاصابة فی ...