جباه
The entry is a dictionary list for the word جباه
جباه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (ع اِ) جِ جبهه. پیشانیها. (از قطر
المحیط) (آنندراج) (از ترجمان علامهٔ
جرجانی) (از منتهی الارب) (غیاث اللغات) (از معجم البلدان):
شرفی دارد بر چشم جبین ز آنکه نهند
شهریاران جهان پیش تو بر خاک جباه.
فرخی.
همه بزرگان کاندر ...
المحیط) (آنندراج) (از ترجمان علامهٔ
جرجانی) (از منتهی الارب) (غیاث اللغات) (از معجم البلدان):
شرفی دارد بر چشم جبین ز آنکه نهند
شهریاران جهان پیش تو بر خاک جباه.
فرخی.
همه بزرگان کاندر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) نام آبی است در نواحی شام
بین حلب و تدمر و جنگ معروف سیف الدوله
با اعراب در آنجا روی داد. (از معجم البلدان):
و مروابالجباة یضم فیها
کلاالجیشین من نفع ازار.
متنبی (از معجم البلدان).
بین حلب و تدمر و جنگ معروف سیف الدوله
با اعراب در آنجا روی داد. (از معجم البلدان):
و مروابالجباة یضم فیها
کلاالجیشین من نفع ازار.
متنبی (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بْ با ] (اِخ) گویند: موضعی است از
اعمال فارس. (از معجم البلدان) (از
مرآت البلدان) (از مراصدالاطلاع). بنظر
میرسد این کلمه همان (جبی) باشد که جبانی
منسوب بدانست. (از معجم البلدان). مؤلف
مرآت البلدان گوید: ممکن است که همان ...
اعمال فارس. (از معجم البلدان) (از
مرآت البلدان) (از مراصدالاطلاع). بنظر
میرسد این کلمه همان (جبی) باشد که جبانی
منسوب بدانست. (از معجم البلدان). مؤلف
مرآت البلدان گوید: ممکن است که همان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بْ با ] (ع ص) زشت گو. جبهته
بالمکروه؛ استقبلته به. (اقرب الموارد): و کان
ابوعبیدة جباهاً لم یکن بالبصرة احداً الا و هو
یداجیه و یتقیه علی عرضه. (وفیات الاعیان چ
تهران ج ۲ ص ۲۲۷ ...
بالمکروه؛ استقبلته به. (اقرب الموارد): و کان
ابوعبیدة جباهاً لم یکن بالبصرة احداً الا و هو
یداجیه و یتقیه علی عرضه. (وفیات الاعیان چ
تهران ج ۲ ص ۲۲۷ ...