جاناور
The entry is a dictionary list for the word جاناور
جاناور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (ص مرکب، اِ مرکب) جانور.
(ناظم الاطباء). حیوان. زنده. پرندگان حی.
جاندار. هرچه جان دارد از آدمی و غیر آن.
(شرفنامهٔ منیری). مطلق حیوان :
هر شب که نو برآیند از گردون
این اختران شوخ نه جاناور.
مسعودسعد.
شگفت این که با ...
(ناظم الاطباء). حیوان. زنده. پرندگان حی.
جاندار. هرچه جان دارد از آدمی و غیر آن.
(شرفنامهٔ منیری). مطلق حیوان :
هر شب که نو برآیند از گردون
این اختران شوخ نه جاناور.
مسعودسعد.
شگفت این که با ...