Bârân - باران
The entry is a dictionary list for the word Bârân - باران
باران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
yağmur
Farsça - Türkçe sözlük
yağmur
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ترجمهٔ مطر و با لفظ باریدن و
دادن و زدن و گرفتن و خوردن و استادن و
چکیدن و گذشتن مستعمل است. (آنندراج).
قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد و
سبب حصول آن تحثر بخار آبی است که ...
دادن و زدن و گرفتن و خوردن و استادن و
چکیدن و گذشتن مستعمل است. (آنندراج).
قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد و
سبب حصول آن تحثر بخار آبی است که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان
حومهٔ بخش گاوبندی شهرستان لار که در
۳هزارگزی جنوب گاوبندی و ۲هزارگزی
شوسهٔ سابق لار به بندر بوشهر واقع است و
۱۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۷).
حومهٔ بخش گاوبندی شهرستان لار که در
۳هزارگزی جنوب گاوبندی و ۲هزارگزی
شوسهٔ سابق لار به بندر بوشهر واقع است و
۱۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (چشمهٔ...) از مزارع چولاتی از
بلوکات مشهد مقدس است. (مرآت البلدان
ج ۴ ص ۲۳۱).
بلوکات مشهد مقدس است. (مرآت البلدان
ج ۴ ص ۲۳۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دره باران. دزه باران. قصبه ای
نزدیک مرو. (دِمزن). قریه ای است در مرو
آنرا ذره باران گویند. (مرآت البلدان ج ۱
ص ۱۵۵). از قریه های مرو است که دزه باران
گویند. (معجم البلدان). از قریه های مرو است ...
نزدیک مرو. (دِمزن). قریه ای است در مرو
آنرا ذره باران گویند. (مرآت البلدان ج ۱
ص ۱۵۵). از قریه های مرو است که دزه باران
گویند. (معجم البلدان). از قریه های مرو است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ.) قطره های آبی که به صورت پیاپی از ابر می بارد. مجازاً: ریزش فراوان و پیاپی
چیزی . ؛ ~ آمدن و خون شستن کنایه از: بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن .
چیزی . ؛ ~ آمدن و خون شستن کنایه از: بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن .
Bârân - باران other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.