تسخر
The entry is a dictionary list for the word تسخر
تسخر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
تسخَّرَ/ تسخَّر بـ/ تسخَّر من يَتسخَّر، تسخُّرًا، فهو مُتسخِّر، والمفعول مُتسخَّر
• تسخَّر فلانًا: سخّره؛ كلّفه عملاً بلا أجر.
• تسخَّر بفلان/ تسخَّر من فلان: سخر، هزِئ به.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ خَ ] (اِ) مسخرگی و تمسخر باشد.
گویند عربی است. (برهان). مأخوذ از تازی،
استهزاء و بذله و مسخرگی و سخریه. (ناظم
الاطباء). بمعنی تَسَخُّر فارسیان استعمال
کرده اند. (شرفنامهٔ منیری):
آن دهن کژ کرد و از تسخر بخواند
نام ...
گویند عربی است. (برهان). مأخوذ از تازی،
استهزاء و بذله و مسخرگی و سخریه. (ناظم
الاطباء). بمعنی تَسَخُّر فارسیان استعمال
کرده اند. (شرفنامهٔ منیری):
آن دهن کژ کرد و از تسخر بخواند
نام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ سَ خْ خُ ] (ع مص) به سخره
گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).
فرمان بردار کردن دیگری را و رام کردن و بی
مزد کاری گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی مزد کاری را بر دیگری ...
گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).
فرمان بردار کردن دیگری را و رام کردن و بی
مزد کاری گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی مزد کاری را بر دیگری ...