تازنده
The entry is a dictionary list for the word تازنده
تازنده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ دَ / دِ ] (نف) دونده. (آنندراج). از
تاختن و تاز، تندرو:
چو خورشید بر چرخ لشکر کشید
شب تار تازنده شد ناپدید
یکی انجمن کرد خاقان چین
بزرگان و گردان توران زمین.فردوسی.
مثال داد که فلان خیلتاش را که تازنده ...
تاختن و تاز، تندرو:
چو خورشید بر چرخ لشکر کشید
شب تار تازنده شد ناپدید
یکی انجمن کرد خاقان چین
بزرگان و گردان توران زمین.فردوسی.
مثال داد که فلان خیلتاش را که تازنده ...