تابداده
The entry is a dictionary list for the word تابداده
تابداده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) پیچیده.
بهم بافته: زلف تابداده. کمند تابداده :
بینداخت آن تاب داده کمند
سران سواران همی کرد بند.فردوسی.
بینداخت آن تاب داده کمند
سر شهریار اندرآمد ببند.فردوسی.
تو دانی که این تاب داده کمند
سر ژنده پیلان ...
بهم بافته: زلف تابداده. کمند تابداده :
بینداخت آن تاب داده کمند
سران سواران همی کرد بند.فردوسی.
بینداخت آن تاب داده کمند
سر شهریار اندرآمد ببند.فردوسی.
تو دانی که این تاب داده کمند
سر ژنده پیلان ...