پیشی
The entry is a dictionary list for the word پیشی
پیشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حامص) سبقت. سابقه. (زمخشری).
تبادر. مبادرت. بَدری. قِدم. قُدَمَه. فرطه.
زلجان. (منتهی الارب). مقابل تأخر. بمعنی
پیشدستی آمده که سبقت باشد. (آنندراج).
پیشی گرفتن بر...، سبقت گرفتن بر او:
به اندیشه در کار پیشی کنیم
بسازیم و با شاه خویشی کنیم.فردوسی.
ز کردار ...
تبادر. مبادرت. بَدری. قِدم. قُدَمَه. فرطه.
زلجان. (منتهی الارب). مقابل تأخر. بمعنی
پیشدستی آمده که سبقت باشد. (آنندراج).
پیشی گرفتن بر...، سبقت گرفتن بر او:
به اندیشه در کار پیشی کنیم
بسازیم و با شاه خویشی کنیم.فردوسی.
ز کردار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) در تداول اطفال، گربه. در زبان
کودکان گربه و همین کلمه اصل کلمهٔ پیشیک
آذری است که معنی گربه دارد.
- پیشی پیشی؛ آوازی که بدان گربه را
خوانند، همچون پیش پیش. مقابل پیشت
پیشت که ...
کودکان گربه و همین کلمه اصل کلمهٔ پیشیک
آذری است که معنی گربه دارد.
- پیشی پیشی؛ آوازی که بدان گربه را
خوانند، همچون پیش پیش. مقابل پیشت
پیشت که ...