پدیدار
The entry is a dictionary list for the word پدیدار
پدیدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (ص مرکب) پدید. ظاهر.
پیدا. آشکار. آشکارا. مرئی. مشهود. هویدا.
عیان. بارز. نمایان. روشن. واضح. طالع.
مکشوف. منکشف. جلی : پدیدار کردن؛
روشن، آشکار، هویدا، ظاهر، مشهود کردن،
معلوم، معین، مقرر کردن.
کجا باشد ایوان گوهرفروش
پدیدار کن راه ...
پیدا. آشکار. آشکارا. مرئی. مشهود. هویدا.
عیان. بارز. نمایان. روشن. واضح. طالع.
مکشوف. منکشف. جلی : پدیدار کردن؛
روشن، آشکار، هویدا، ظاهر، مشهود کردن،
معلوم، معین، مقرر کردن.
کجا باشد ایوان گوهرفروش
پدیدار کن راه ...