پیل
The entry is a dictionary list for the word پیل
پیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) فیل. کلثوم. مَرْدی ََ. عرداد. (منتهی
الارب). بر وزن و معنی فیل است. (آنندراج).
رجوع به فیل شود:
نیل دهنده تویی بگاه عطیت
پیل دمنده بگاه کینه گزاری.رودکی.
و اندر دشتها و بیابانهای وی (هندوستان)
جانوران گوناگونند چون، پیل و گرگ ...
الارب). بر وزن و معنی فیل است. (آنندراج).
رجوع به فیل شود:
نیل دهنده تویی بگاه عطیت
پیل دمنده بگاه کینه گزاری.رودکی.
و اندر دشتها و بیابانهای وی (هندوستان)
جانوران گوناگونند چون، پیل و گرگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) (گیلکی: پیله) بزرگ. || نامی از
نامها در گیلان و مازندران: پیل آغا.
نامها در گیلان و مازندران: پیل آغا.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) تلفظی از پول در لهجهٔ لری: اگر زاقی
کنی زیقی کنی پیل دادم میخورمت.
کنی زیقی کنی پیل دادم میخورمت.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فرانسوی، اِ) ظرفی دارای نمک یا
اسید یا باز با دو میلهٔ غیرهمجنس (مثبت و
منفی) تولید الکتریسیته را. در اصطلاح
فیزیک، اسبابی که نیروی حاصل از فعل و
انفعال شیمیائی را بصورت الکتریسیتهٔ
جاری درمی آورد؛ از اقسام آن ...
اسید یا باز با دو میلهٔ غیرهمجنس (مثبت و
منفی) تولید الکتریسیته را. در اصطلاح
فیزیک، اسبابی که نیروی حاصل از فعل و
انفعال شیمیائی را بصورت الکتریسیتهٔ
جاری درمی آورد؛ از اقسام آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) رابرت. سیاستمدار
انگلیسی. متولد در چمبرهل بسال ۱۷۸۸م.
وی چندبار نخست وزیر گردید و کاتولیک ها
را از قیمومت دولت خارج ساخت و حزب
محافظه کار را تشکیل کرد و مالیات را منظم
گردانید و بسال ۱۸۴۶ طرح قانونی الغاء
حقوق گمرکی ...
انگلیسی. متولد در چمبرهل بسال ۱۷۸۸م.
وی چندبار نخست وزیر گردید و کاتولیک ها
را از قیمومت دولت خارج ساخت و حزب
محافظه کار را تشکیل کرد و مالیات را منظم
گردانید و بسال ۱۸۴۶ طرح قانونی الغاء
حقوق گمرکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام موضعی به نور مازندران.
(سفرنامهٔ رابینو بخش انگلیسی ص ۱۱۱).
(سفرنامهٔ رابینو بخش انگلیسی ص ۱۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فر. ] (اِ.) دستگاهی که نیروی حاصل از فعل و انفعالات شیمیایی را به صورت
الکتریستة جاری درمی آورد.
الکتریستة جاری درمی آورد.