پابرجا
The entry is a dictionary list for the word پابرجا
پابرجا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص مرکب) ثابت. ثابت قدم.
راسخ. پایدار. استوار:
چرا چو لالهٔ نشکفته سرفکنده نه ای
که آسمان ز سرافکندگیست پابرجا.خاقانی.
دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد
وندر آن دایره سرگشتهٔ پابرجا
بود.حافظ.
|| ...
راسخ. پایدار. استوار:
چرا چو لالهٔ نشکفته سرفکنده نه ای
که آسمان ز سرافکندگیست پابرجا.خاقانی.
دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد
وندر آن دایره سرگشتهٔ پابرجا
بود.حافظ.
|| ...