بیواره
The entry is a dictionary list for the word بیواره
بیواره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بی رَ / رِ ] (ص) غریب. (رشیدی)
(جهانگیری). بی کس و غریب و تنها. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج). غریب و تنها. (اوبهی).
بی کس و غریب و اجنبی و بیگانه. (ناظم
الاطباء):
بدو گفت کز خانه آواره ام
از ایران ...
(جهانگیری). بی کس و غریب و تنها. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج). غریب و تنها. (اوبهی).
بی کس و غریب و اجنبی و بیگانه. (ناظم
الاطباء):
بدو گفت کز خانه آواره ام
از ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بی رَ / رِ ] (اِ) چوبی که بدان گلولهٔ
خمیر نان را تنک سازند. (برهان). وردنه و
چوبی که بدان خمیر را تنک سازند. (ناظم
الاطباء). || قبول و اجابت. (انجمن آرا).
شاید مصحف بیواز باشد بمعنی ...
خمیر نان را تنک سازند. (برهان). وردنه و
چوبی که بدان خمیر را تنک سازند. (ناظم
الاطباء). || قبول و اجابت. (انجمن آرا).
شاید مصحف بیواز باشد بمعنی ...