بیزار
The entry is a dictionary list for the word بیزار
بیزار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
iğrenmiş
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) دور. جدا. برکنار. جدا و
دوری جوینده، و این ترکیب با مصدر شدن و
کردن و گشتن صرف شود. (از یادداشت
مؤلف): انوشیروان بدین حدیث نامه کرد
بملک روم که این عامل تو از شام بحد ما اندر
آمد و دانم ...
دوری جوینده، و این ترکیب با مصدر شدن و
کردن و گشتن صرف شود. (از یادداشت
مؤلف): انوشیروان بدین حدیث نامه کرد
بملک روم که این عامل تو از شام بحد ما اندر
آمد و دانم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (معرب، ص، اِ) آنکه باز را حمل
کند. (از اقرب الموارد). بازدار. بازیار.
(یادداشت مؤلف). معرب بازیار. (المعرب
جوالیقی). معرب بازدار و بازیار. (قاموس).
بازدار. (ناظم الاطباء). رجوع به مترادفات
کلمه شود. || کشاورز. ج، بیازرة. ...
کند. (از اقرب الموارد). بازدار. بازیار.
(یادداشت مؤلف). معرب بازیار. (المعرب
جوالیقی). معرب بازدار و بازیار. (قاموس).
بازدار. (ناظم الاطباء). رجوع به مترادفات
کلمه شود. || کشاورز. ج، بیازرة. ...