بیحضور
The entry is a dictionary list for the word بیحضور
بیحضور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (ص مرکب) غایب.
|| غافل و بی خبر. (ناظم الاطباء):
ترا که در لب نوشین هزار گونه شفاست
چرا همیشه مرا بیحضور باید داشت؟
ملاشانی تکلو (از آنندراج).
|| مضطرب. ...
|| غافل و بی خبر. (ناظم الاطباء):
ترا که در لب نوشین هزار گونه شفاست
چرا همیشه مرا بیحضور باید داشت؟
ملاشانی تکلو (از آنندراج).
|| مضطرب. ...