بستر
The entry is a dictionary list for the word بستر
بستر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(بَسْتَرَ) اللبنَ: عقَمه على طريقة العالم الفرنسي (باستير). (د).
(البَسْتَرَة): تعقيم اللبن ونحوه على طريقة (باستير).
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
بسترَ يبستر، بَستَرَةً، فهو مُبستِر، والمفعول مُبستَر
• بستر اللَّبنَ ونحوَه: (حي) عَقّمه عن طريق التَّسخين لدرجة 65ْم لمدة نصف ساعة ثمّ التبريد الفجائيّ؛ وذلك لقتل الجراثيم والكائنات الحيّة العضويَّة التي قد تسبّب الأمراض أو التلَّف أو التَّخمّر غير المرغوب فيه (على طريقة العالم الفرنسي باستور) "لبَن مُبَسْتَر".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ / بَ تَ ] (اِ) پهلوی، ویسترک .
«تاوادیا ۱۶۶:۲» همریشهٔ گستر. «اسفا ۱:۲
ص ۱۷۱». جامهٔ خواب گسترانیده.
رختخواب. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین
ص ۲۷۸). جامهٔ خواب گسترانیده.
(ناظم الاطباء). رختخواب و فراش. (فرهنگ
نظام). آنچه گسترانند برای خوابیدن ...
«تاوادیا ۱۶۶:۲» همریشهٔ گستر. «اسفا ۱:۲
ص ۱۷۱». جامهٔ خواب گسترانیده.
رختخواب. (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین
ص ۲۷۸). جامهٔ خواب گسترانیده.
(ناظم الاطباء). رختخواب و فراش. (فرهنگ
نظام). آنچه گسترانند برای خوابیدن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بِ تَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - تُشک ، جای خواب . 2 - پهنه ، ساحت . 3 - زمینه و
امکان برای کاری . 4 - پهنه ای که آب بر آن جریان دارد.
امکان برای کاری . 4 - پهنه ای که آب بر آن جریان دارد.