بریان
The entry is a dictionary list for the word بریان
بریان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ رْ ] (نف، اِ) صفت بیان حالت از
مصدر بریشتن و برشتن. در حال برشتگی.
برشته. (آنندراج). کباب شده و پخته شده.
(ناظم الاطباء). پخته بر آتش. حَنیذ. شِواء.
شَویّ. مُحاش. مَشویّ. مَشویّة:
ز دردش همه ساله گریان بدند
چو بر آتش تیز ...
مصدر بریشتن و برشتن. در حال برشتگی.
برشته. (آنندراج). کباب شده و پخته شده.
(ناظم الاطباء). پخته بر آتش. حَنیذ. شِواء.
شَویّ. مُحاش. مَشویّ. مَشویّة:
ز دردش همه ساله گریان بدند
چو بر آتش تیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بْریا / بِ ] (اِخ) آریستید.
سیاستمدار فرانسوی (۱۸۶۲-۱۹۳۲ م.). وی
خطیبی ماهر بود و یازده بار نخست وزیر و
وزیر امور خارجه شد. او طرفدار سیاست
آشتی با آلمان بود. (فرهنگ فارسی معین).
سیاستمدار فرانسوی (۱۸۶۲-۱۹۳۲ م.). وی
خطیبی ماهر بود و یازده بار نخست وزیر و
وزیر امور خارجه شد. او طرفدار سیاست
آشتی با آلمان بود. (فرهنگ فارسی معین).