برای
The entry is a dictionary list for the word برای
برای Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
için
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ یِ ] (حرف اضافه) تعلیل را
رساند. بواسطهٔ. بعلت. بسبب. بجهت. (ناظم
الاطباء). جهت. (آنندراج).
حاجی تو نیستی شتر است از برای آنک
بیچاره خار میخورد و بار می برد.سعدی.
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم ...
رساند. بواسطهٔ. بعلت. بسبب. بجهت. (ناظم
الاطباء). جهت. (آنندراج).
حاجی تو نیستی شتر است از برای آنک
بیچاره خار میخورد و بار می برد.سعدی.
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ یِ) (حراض .) 1 - به علت ، به سبب ، به جهت (تعلیل را رساند). 2 - به خاطر. 3 -
به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی ). 4 - در برابر (در بیان برابری و تقابل
ارزش و مقدار چیزی ). 5 - در مدت زمان ، به مدت . 6 - نسبت به (در بیان رابطه و
نسبت میان دو امر).
به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی ). 4 - در برابر (در بیان برابری و تقابل
ارزش و مقدار چیزی ). 5 - در مدت زمان ، به مدت . 6 - نسبت به (در بیان رابطه و
نسبت میان دو امر).