بدیع
The entry is a dictionary list for the word بدیع
بدیع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع ص) نو بیرون آورنده. (ناظم
الاطباء). نو بیرون آورنده نه بر مثالی. (منتهی
الارب) (آنندراج). نوکننده. (مهذب الاسماء).
چیز نو بیرون آرنده. (یادداشت مؤلف).
|| نو بیرون آورده. (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن جرجانی ترتیب ...
الاطباء). نو بیرون آورنده نه بر مثالی. (منتهی
الارب) (آنندراج). نوکننده. (مهذب الاسماء).
چیز نو بیرون آرنده. (یادداشت مؤلف).
|| نو بیرون آورده. (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن جرجانی ترتیب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) یکی از نامهای باری تعالی.
(ناظم الاطباء). از اسماء باری تعالی است و
معنی آن مبدع است زیرا که حضرت او بدیع
است در نفس خود و برای او مثلی نیست. (از
اقرب الموارد). نوآفرینندهٔ آسمانها و زمینها.
(مهذب ...
(ناظم الاطباء). از اسماء باری تعالی است و
معنی آن مبدع است زیرا که حضرت او بدیع
است در نفس خود و برای او مثلی نیست. (از
اقرب الموارد). نوآفرینندهٔ آسمانها و زمینها.
(مهذب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ) [ ع . ] (اِ . ص .) 1 - نو، تازه . 2 - دانشی که به بیان زیبایی های صنایع
شعری می پردازد. 3 - عجیب ، نادر.
شعری می پردازد. 3 - عجیب ، نادر.