باغبان
The entry is a dictionary list for the word باغبان
باغبان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
bahçıvan
Farsça - Türkçe sözlük
bahçıvan
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غْ / غِ ] (ص مرکب، اِ مرکب)نگاهدارندهٔ باغ باشد. (هفت قلزم). در پهلوی
باغبان، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و
درختهای میوه دار کند. (از حاشیهٔ برهان چ
معین). کسی که پرستاری از باغ میکند. (ناظم
الاطباء). باغ ...
باغبان، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و
درختهای میوه دار کند. (از حاشیهٔ برهان چ
معین). کسی که پرستاری از باغ میکند. (ناظم
الاطباء). باغ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) غیاث الدین محمد باغبان از
ملازمان دربار گورکانی بود. رجوع به
حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۳۷۹ شود.
ملازمان دربار گورکانی بود. رجوع به
حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۳۷۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابوبکر محمدبن احمد باغبان
صوفی. از شیوخ بود و حدیث بسیار روایت
کرد. (از الانساب سمعانی ج ۱ ورق ۶۰).
صوفی. از شیوخ بود و حدیث بسیار روایت
کرد. (از الانساب سمعانی ج ۱ ورق ۶۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) احمدبن محمدبن عمربن
قاسم بن اسحاق باغبان اصفهانی، مکنی به
ابوالقاسم یا ابوالعباس. از صلحای اصفهان و
در طلب حدیث بود. او در بغداد، بشعبان سال
۴۹۳ هـ . ق. درگذشت. (از الانساب سمعانی ج
۱ ورق ۶۰).
قاسم بن اسحاق باغبان اصفهانی، مکنی به
ابوالقاسم یا ابوالعباس. از صلحای اصفهان و
در طلب حدیث بود. او در بغداد، بشعبان سال
۴۹۳ هـ . ق. درگذشت. (از الانساب سمعانی ج
۱ ورق ۶۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است جزء دهستان حومهٔ
بخش کرج شهرستان تهران که در ۱۰
هزارگزی باختر مرکز بخش و ۵۰ هزارگزی
شمال راه کرج به قزوین در کوهپایه واقع
است، ناحیه ای است سردسیر با ۳۵ تن سکنه
و آب آن از ...
بخش کرج شهرستان تهران که در ۱۰
هزارگزی باختر مرکز بخش و ۵۰ هزارگزی
شمال راه کرج به قزوین در کوهپایه واقع
است، ناحیه ای است سردسیر با ۳۵ تن سکنه
و آب آن از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِمر.) کسی که نگهبانی و پرورش گل های باغ را به عهده دارد.