انوار
The entry is a dictionary list for the word انوار
انوار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَنْ ] (ع اِ) جِ نور. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء): لمعان انوار
سروری در جبین او مبین گشته. (گلستان).
چراغ را که چراغی از او فراگیرند
فرونشیند و باقی بماند انوارش.سعدی.
|| جِ نَوْر به معنی ...
(اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء): لمعان انوار
سروری در جبین او مبین گشته. (گلستان).
چراغ را که چراغی از او فراگیرند
فرونشیند و باقی بماند انوارش.سعدی.
|| جِ نَوْر به معنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِنْ ] (ع مص) ظاهر گردیدن. (از اقرب
الموارد). آشکار گردیدن. || روشن شدن.
|| روشن کردن جای و جز آن. || گل
کردن درخت. || ...
الموارد). آشکار گردیدن. || روشن شدن.
|| روشن کردن جای و جز آن. || گل
کردن درخت. || ...