املس
The entry is a dictionary list for the word املس
املس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
امَّلسَ/ امَّلسَ من يمَّلِس، امِّلاسًا، فهو مُمَّلِس، والمفعول مُمَّلَس منه
• امَّلس الشَّيءُ: انملس، انقبض.
• امَّلس من الأمر: أفلت "امَّلس الكوبُ من يدي: سقط".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (ع ص) تابان. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء): از جاهای دوردست سنگهای
مرمر فرادست آوردند مربع و مسدس همه
روشن و املس. (ترجمهٔ تاریخ یمینی).
|| نرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد) (زمخشری). ...
(ناظم الاطباء): از جاهای دوردست سنگهای
مرمر فرادست آوردند مربع و مسدس همه
روشن و املس. (ترجمهٔ تاریخ یمینی).
|| نرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد) (زمخشری). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) نام محلی است در
انطابلس در آفریقا. (از معجم البلدان). و بنا به
نوشته مؤلف حبیب السیر (چ سنگی ج ۱
ص ۴۰۶) در جنگهای صلیبی املس بوسیلهٔ
صلاح الدین ایوبی فتح شد.
انطابلس در آفریقا. (از معجم البلدان). و بنا به
نوشته مؤلف حبیب السیر (چ سنگی ج ۱
ص ۴۰۶) در جنگهای صلیبی املس بوسیلهٔ
صلاح الدین ایوبی فتح شد.