amah - آماه
The entry is a dictionary list for the word amah - آماه
آماه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) آماس. ورم. نفخ. تمیدگی. تورم.
انتفاخ. تهبّج. دُروء. باد. بادکردگی.
تفرق :
ز بس دم تو که خوردم به نای می مانم
که در میانهٔ دفّم پدید شد آماه.
نجیب جرفادقانی.
پس عجب نیست که با جنس ذبولی که وراست
تره را ...
انتفاخ. تهبّج. دُروء. باد. بادکردگی.
تفرق :
ز بس دم تو که خوردم به نای می مانم
که در میانهٔ دفّم پدید شد آماه.
نجیب جرفادقانی.
پس عجب نیست که با جنس ذبولی که وراست
تره را ...