الزام
The entry is a dictionary list for the word الزام
الزام Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) لازم کردن. (مصادر
زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامهٔ
جرجانی تهذیب عادل) (آنندراج). واجب و
لازم گردانیدن. (منتهی الارب). لازم گردانیدن
بر خود یا بر غیر. (غیاث اللغات). اثبات و
ادامهٔ چیزی. (از اقرب الموارد):
هم رقعه ...
زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامهٔ
جرجانی تهذیب عادل) (آنندراج). واجب و
لازم گردانیدن. (منتهی الارب). لازم گردانیدن
بر خود یا بر غیر. (غیاث اللغات). اثبات و
ادامهٔ چیزی. (از اقرب الموارد):
هم رقعه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 - وادار کردن ، به عهدة کسی قرار دادن .2 - لازم گردانیدن
، واجب کردن .
، واجب کردن .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
krawat; łączyć; obwiązywać; węzeł; wiązać; wiązadło; wiązanie; więź