الحاج
The entry is a dictionary list for the word الحاج
الحاج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) مضطر و ناچار کردن.
واداشتن. مجبور کردن. (از اقرب الموارد) (از
المنجد). تلجئه. اِلجاء. مضطر کردن کسی را
بسوی دیگری. (اقرب الموارد). الحجه الیه
الحاجاً؛ مضطر کرد او را بسوی وی. (منتهی
الارب).
واداشتن. مجبور کردن. (از اقرب الموارد) (از
المنجد). تلجئه. اِلجاء. مضطر کردن کسی را
بسوی دیگری. (اقرب الموارد). الحجه الیه
الحاجاً؛ مضطر کرد او را بسوی وی. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ لُحج. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). رجوع به لحج شود.
(اقرب الموارد). رجوع به لحج شود.