افزون
The entry is a dictionary list for the word افزون
افزون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ص) فزون. بسیار. (آنندراج).
علاوه. اضافه. (ناظم الاطباء). زیاده است.
(فرهنگ شعوری) (مجمع الفرس اسدی).
فزون. بیش. زیادت. مقابل کم. زایده. زَید.
(یادداشت دهخدا). مَثل. مَئِط. مَئط. (از منتهی
الارب):
شود نیکی افزون چو افزون شود
وز آهوی بد پاک بیرون ...
علاوه. اضافه. (ناظم الاطباء). زیاده است.
(فرهنگ شعوری) (مجمع الفرس اسدی).
فزون. بیش. زیادت. مقابل کم. زایده. زَید.
(یادداشت دهخدا). مَثل. مَئِط. مَئط. (از منتهی
الارب):
شود نیکی افزون چو افزون شود
وز آهوی بد پاک بیرون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) از بلاد قدیم آسیای صغیر
در ایونیا. که در ۶۰هزارگزی ازمیر کنونی
بوده است. (از تاریخ تمدن قدیم فوستل
دوکولانژ). و رجوع به ایونیا شود.
در ایونیا. که در ۶۰هزارگزی ازمیر کنونی
بوده است. (از تاریخ تمدن قدیم فوستل
دوکولانژ). و رجوع به ایونیا شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ناصرالدین، از آل کسری.
وی از محتشمان و صاحب منصبان کرمان بود
و چندی وزارت بهرامشاه داشت. رجوع به
بدایع الازمان فی وقایع کرمان ص ۴۴، ۵۵ و
۵۹ شود.
وی از محتشمان و صاحب منصبان کرمان بود
و چندی وزارت بهرامشاه داشت. رجوع به
بدایع الازمان فی وقایع کرمان ص ۴۴، ۵۵ و
۵۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اَ ) 1 - (ق .) بیش ، زیاد، بسیار. 2 - در ترکیب با واژه های دیگر معنای افزاینده
می دهد.
می دهد.