اشهب
The entry is a dictionary list for the word اشهب
اشهب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هُ ] (ع اِ) جِ شِهاب. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). رجوع به شهاب
شود.
الارب) (اقرب الموارد). رجوع به شهاب
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (ع ص، اِ) رنگ سپید که
سپیدی آن بر سیاهی غالب آمده باشد. (از
المنجد) (از اقرب الموارد). سپیدی که بسیاهی
زند. (مؤید الفضلاء). سپیدی که غالب بود بر
سیاهی. (بحر الجواهر). سیاه و سفید
بهم آمیخته ...
سپیدی آن بر سیاهی غالب آمده باشد. (از
المنجد) (از اقرب الموارد). سپیدی که بسیاهی
زند. (مؤید الفضلاء). سپیدی که غالب بود بر
سیاهی. (بحر الجواهر). سیاه و سفید
بهم آمیخته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) شیخ ابوالقاسم. از
اصحاب وجوه مذهب امام مالک بود. رجوع
به تاریخ گزیده ص ۷۹۸ و سیرة عمربن
عبدالعزیز ص ۳۶ و ۸۵ و ۱۹۳ شود.
اصحاب وجوه مذهب امام مالک بود. رجوع
به تاریخ گزیده ص ۷۹۸ و سیرة عمربن
عبدالعزیز ص ۳۶ و ۸۵ و ۱۹۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) ابن بشر کلبی. از
سرداران صدر اسلام بود. صاحب تاریخ
سیستان آرد: پیش از رفتن قتیبةبن مسلم به
خراسان اشهب که از اهالی خراسان بود از
جانب حجاج عمل سیستان را بر عهده داشت
و قتیبه ...
سرداران صدر اسلام بود. صاحب تاریخ
سیستان آرد: پیش از رفتن قتیبةبن مسلم به
خراسان اشهب که از اهالی خراسان بود از
جانب حجاج عمل سیستان را بر عهده داشت
و قتیبه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) ابن حارث بن هرلة
(اهولة)بن معتب بن احب بن عرب غنوی.
آمدی گفته است: وی از شاعران عصر
جاهلیت بود که اسلام را درک کرد و در
یوم الزعفران در بلاد روم کشته شد، و برادرانی
نیز داشت ...
(اهولة)بن معتب بن احب بن عرب غنوی.
آمدی گفته است: وی از شاعران عصر
جاهلیت بود که اسلام را درک کرد و در
یوم الزعفران در بلاد روم کشته شد، و برادرانی
نیز داشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) ابن رمیلة، فرزند ثوربن
ابی حارثةبن عبدالمدان بن جندل بن نهشل بن
دارم بن عمروبن تمیم. و رمیله مادر او یکی از
کنیزکان جندل بن مالک بن ربعی نهشلی
بشمار میرفت و در عصر جاهلیت ...
ابی حارثةبن عبدالمدان بن جندل بن نهشل بن
دارم بن عمروبن تمیم. و رمیله مادر او یکی از
کنیزکان جندل بن مالک بن ربعی نهشلی
بشمار میرفت و در عصر جاهلیت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) ابن عبدالعزیز. (۱۴۰ -
۲۰۴ هـ . ق.) از مردم مصر بود و از مالک
روایت کرد. (از فهرست ابن الندیم). و سیوطی
کنیهٔ وی را ابوعمرو آورده است و گوید:
اشهب بن ...
۲۰۴ هـ . ق.) از مردم مصر بود و از مالک
روایت کرد. (از فهرست ابن الندیم). و سیوطی
کنیهٔ وی را ابوعمرو آورده است و گوید:
اشهب بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ هَ ] (اِخ) ابن وردبن عمربن
ربیعةبن جعد سلمی... او را ادراکی در
صحبت پیامبر بود و پسر او زیاد در صفین و
هم پس از آن با معاویه بود. (از الاصابة ج ۱
ص ۱۱۱).
ربیعةبن جعد سلمی... او را ادراکی در
صحبت پیامبر بود و پسر او زیاد در صفین و
هم پس از آن با معاویه بود. (از الاصابة ج ۱
ص ۱۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اَ هَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سیاه و سپید، خاکستری رنگ . 2 - اسب خاکستری .