اشتر
The entry is a dictionary list for the word اشتر
اشتر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ تُ ] (اِ) شتر. (غیاث) (آنندراج).
هیون. پاپهن. بعیر. جمل (اشتر نر). ناقه (اشتر
ماده). اِبل. مطیه. ابوایوب. ابوصفوان. حیوانی
است اهلی که در ممالک گرم کم آب بهترین
حیوان حمل و نقل است و نام عربیش ابل و
جمل ...
هیون. پاپهن. بعیر. جمل (اشتر نر). ناقه (اشتر
ماده). اِبل. مطیه. ابوایوب. ابوصفوان. حیوانی
است اهلی که در ممالک گرم کم آب بهترین
حیوان حمل و نقل است و نام عربیش ابل و
جمل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ تُ ] (اِخ) بر مجره چند ستاره بود
پس از نسر طائر بر صورت شتری و
کف الخضیب بر کوهان آن بود. بعد از ردف یا
ذنب الدجاجة، بر مجره چند ستاره در روشنی
بیکدیگر نزدیک برمی آیند بر صورت ...
پس از نسر طائر بر صورت شتری و
کف الخضیب بر کوهان آن بود. بعد از ردف یا
ذنب الدجاجة، بر مجره چند ستاره در روشنی
بیکدیگر نزدیک برمی آیند بر صورت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (ع ص) آنکه پلک چشم او
بازگردیده باشد. (آنندراج). آنکه پلک چشم
وی بگردیده باشد. (تاج المصادر بیهقی).
دریده چشم. مؤنث: شَتْراء. ج، شُتْر. (مهذب
الاسماء). پلک گردیده. کفته پلک. آنکه پلک
چشم او ورگردیده باشد. ...
بازگردیده باشد. (آنندراج). آنکه پلک چشم
وی بگردیده باشد. (تاج المصادر بیهقی).
دریده چشم. مؤنث: شَتْراء. ج، شُتْر. (مهذب
الاسماء). پلک گردیده. کفته پلک. آنکه پلک
چشم او ورگردیده باشد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (اِخ) ملک اشتر یکی از چهار
پسر امیر تیمورتاش فرزند امیر چوپان که
دیگر برادرانش عبارت بودند از: شیخ حسن
معروف بشیخ حسن کوچک و ملک اشرف و
ملک مصر. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج ۱
ص ...
پسر امیر تیمورتاش فرزند امیر چوپان که
دیگر برادرانش عبارت بودند از: شیخ حسن
معروف بشیخ حسن کوچک و ملک اشرف و
ملک مصر. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج ۱
ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (اِخ) لقب مالک بن حارث نخعی
شاعر تابعی از خواص اصحاب علی بن
ابیطالب علیه السلام، که با مصعب بن زبیر
کشته شد. (منتهی الارب) (تاج العروس). در
بعض جنگها شمشیری به پلک چشم او
رسیده بود و ...
شاعر تابعی از خواص اصحاب علی بن
ابیطالب علیه السلام، که با مصعب بن زبیر
کشته شد. (منتهی الارب) (تاج العروس). در
بعض جنگها شمشیری به پلک چشم او
رسیده بود و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (اِخ) لقب بعض علویان و
مقصود زیدبن جعفر از ولد یحیی بن حسین بن
زیدبن علی بن الحسین است. ابن ماکولا نام
وی را ذکر کرده است و صاغانی گفته است
اصحاب نام وی را اشتر ...
مقصود زیدبن جعفر از ولد یحیی بن حسین بن
زیدبن علی بن الحسین است. ابن ماکولا نام
وی را ذکر کرده است و صاغانی گفته است
اصحاب نام وی را اشتر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (اِخ) ناحیه ای است میانهٔ نهاوند
و همدان. ابن فقیه گوید: در کوه نهاوند دو
صورت است از برف، یکی بشکل گاو و یکی
بشکل ماهی و این دو طلسم است و در
تابستان و زمستان بحال خود ...
و همدان. ابن فقیه گوید: در کوه نهاوند دو
صورت است از برف، یکی بشکل گاو و یکی
بشکل ماهی و این دو طلسم است و در
تابستان و زمستان بحال خود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ ] (اِخ) یکی از کوههائی است که
بر رودخانهٔ لار احاطه یافته است. رجوع به
سفرنامهٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص
۴۰ شود.
بر رودخانهٔ لار احاطه یافته است. رجوع به
سفرنامهٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص
۴۰ شود.