اسلاف
The entry is a dictionary list for the word اسلاف
اسلاف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ سَلَف. پدران پیشین.
قدماء. اقدمین. پیشینگان. (غیاث). گذشتگان.
(زمخشری). درگذشتگان. مقابل اخلاف :
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.مسعودسعد.
با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن
ثبات کنم همچون ...
قدماء. اقدمین. پیشینگان. (غیاث). گذشتگان.
(زمخشری). درگذشتگان. مقابل اخلاف :
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.مسعودسعد.
با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن
ثبات کنم همچون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) هموار کردن زمین را
بماله. (منتهی الارب). || بها پیش دادن.
(منتهی الارب). بیع سلف کردن. سلف دادن.
مالی را به بیع سلف خریدن. || پیش
فرستادن. || ...
بماله. (منتهی الارب). || بها پیش دادن.
(منتهی الارب). بیع سلف کردن. سلف دادن.
مالی را به بیع سلف خریدن. || پیش
فرستادن. || ...