استوار
The entry is a dictionary list for the word استوار
استوار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ تُ ] (ص) (از پهلوی استوبار یا
هستوبار، به معنی معتقد و ثابت قدم) پایدار.
ثابت. پابرجا. پای برجا. استوان.
(رشیدی). ثبت. ثابت. (دهار). راسخ.
(دهار) (منتهی الارب). رابطالجاش. متین.
(السامی) (دهار) (زمخشری) (مهذب
الاسماء). مبرم. متقن. رصیف. رصین. اثین.
محکم. (غیاث) (برهان) ...
هستوبار، به معنی معتقد و ثابت قدم) پایدار.
ثابت. پابرجا. پای برجا. استوان.
(رشیدی). ثبت. ثابت. (دهار). راسخ.
(دهار) (منتهی الارب). رابطالجاش. متین.
(السامی) (دهار) (زمخشری) (مهذب
الاسماء). مبرم. متقن. رصیف. رصین. اثین.
محکم. (غیاث) (برهان) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اُ تُ) [ په . ] (ص مر.)1 - محکم ، پایدار، سخت . 2 - مورد اعتماد، امین . 3 -
درجه ای در ارتش ، میان گروهبان و افسریار.
درجه ای در ارتش ، میان گروهبان و افسریار.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
firma; jędrny; mocny; niezawodny; oczywiście; pewnie; pewny; stanowczy; twardy