استبقاء
The entry is a dictionary list for the word استبقاء
استبقاء Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
استبقاء [مفرد]: مصدر استبقى/ استبقى من.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ تِ ] (ع مص) باقی گذاشتن.
(زوزنی) (غیاث). باقی داشتن. (غیاث). زنده
بگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی): استبقاه؛ زنده
و باقی گذاشت او را. (از منتهی الارب).
لااعلمنّ امرأ منکم کسر سیفه و استبقی نفسه.
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ...
(زوزنی) (غیاث). باقی داشتن. (غیاث). زنده
بگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی): استبقاه؛ زنده
و باقی گذاشت او را. (از منتهی الارب).
لااعلمنّ امرأ منکم کسر سیفه و استبقی نفسه.
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ...
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
اِسْتِبْقاء
retention, keeping, maintenance; preservation, conservation; sparing, saving; detention, holding back; making stay, asking to stay