ازعاج
The entry is a dictionary list for the word ازعاج
ازعاج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) از جای برکندن. از
جای برانگیختن. (تاج المصادر بیهقی)
(زوزنی) (منتهی الارب). برخیزانیدن.
(غیاث اللغات). جنبانیدن. (غیاث). قلع از
مکان. || برآوردن. (غیاث اللغات).
قطع کردن. || بیرون آوردن. بیرون
کردن لشکر ...
جای برانگیختن. (تاج المصادر بیهقی)
(زوزنی) (منتهی الارب). برخیزانیدن.
(غیاث اللغات). جنبانیدن. (غیاث). قلع از
مکان. || برآوردن. (غیاث اللغات).
قطع کردن. || بیرون آوردن. بیرون
کردن لشکر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - از جا برکندن ، از جا برانگیختن . 2 - بریدن . 3 -
فرستادن . 4 - بی آرام ساختن . 5 - راندن .
فرستادن . 4 - بی آرام ساختن . 5 - راندن .