ار
The entry is a dictionary list for the word ار
ار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (حرف ربط) مخفف اگر، حرف شرط.
وقتی که. هرگاه:
ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بر همه
چون شوی چون داسگاله خود نبری جز پیاز.
ابوالقاسم مهرانی (از فرهنگ اسدی).
ای لک ار ناز خواهی و نعمت
گرد ...
وقتی که. هرگاه:
ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بر همه
چون شوی چون داسگاله خود نبری جز پیاز.
ابوالقاسم مهرانی (از فرهنگ اسدی).
ای لک ار ناز خواهی و نعمت
گرد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / اَرر ] (اِ) مخفّف ارّه (درودگری).
(برهان):
نه من بیش دارم ز جمشید فرّ
که ببرید بیور میانش به ارّ.فردوسی.
به یزدان که او داد دیهیم و فرّ
اگر نه میانش ببرم به ارّ.فردوسی.
چو خستو بیاید ببندد کمر
ببرم میانش ببرنده ...
(برهان):
نه من بیش دارم ز جمشید فرّ
که ببرید بیور میانش به ارّ.فردوسی.
به یزدان که او داد دیهیم و فرّ
اگر نه میانش ببرم به ارّ.فردوسی.
چو خستو بیاید ببندد کمر
ببرم میانش ببرنده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَرر ] (ع اِ) اِرار. شاخی از درخت خاردار
که آن را بر زمین زده نرم کنند و تر کرده و
نمک بر آن پاشیده در زهدان ماده شتر داخل
نمایند تا مانع لقاح دفع گردد. (منتهی الارب).
که آن را بر زمین زده نرم کنند و تر کرده و
نمک بر آن پاشیده در زهدان ماده شتر داخل
نمایند تا مانع لقاح دفع گردد. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَرر ] (ع مص) عمل اِرار کردن شتر ماده:
اَرّ الناقة. (منتهی الارب). || راندن. || دفع
کردن. (منتهی الارب). || درآمیختن. جماع
کردن. (تاج المصادر بیهقی). مجامعت کردن.
(زوزنی). ...
اَرّ الناقة. (منتهی الارب). || راندن. || دفع
کردن. (منتهی الارب). || درآمیختن. جماع
کردن. (تاج المصادر بیهقی). مجامعت کردن.
(زوزنی). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) نام شهری در معبر اسکندر
مقدونی از باختر به سند. رجوع به ایران
باستان ص ۱۷۷۳ شود.
مقدونی از باختر به سند. رجوع به ایران
باستان ص ۱۷۷۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) کرسی کانتن پادُکاله از ناحیهٔ
سنتُ مِر، واقع در کنار لی، دارای ۷۵۳۸ تن
سکنه. مصنوع آن آب جو و محصول آن
غلات است و راه آهن از آن گذرد.
سنتُ مِر، واقع در کنار لی، دارای ۷۵۳۸ تن
سکنه. مصنوع آن آب جو و محصول آن
غلات است و راه آهن از آن گذرد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) کرسی کانتن لاند از ناحیهٔ من
دُمارسان، در کار اَدور، دارای ۳۸۶۴ تن
سکنه. راه آهن از آن گذرد و دوک نشین است
و آن مقر قدیم آلاریک دوم بود.
دُمارسان، در کار اَدور، دارای ۳۸۶۴ تن
سکنه. راه آهن از آن گذرد و دوک نشین است
و آن مقر قدیم آلاریک دوم بود.