gil - غیل
The entry is a dictionary list for the word gil - غیل
غیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ع مص) شیر دادن زن بچه را در
حال حاملگی. (از اقرب الموارد) (تاج
العروس). || (اِ) شیر که زن جماع کرده بچه
را دهد یا شیر زن باردار و آن بغایت ...
حال حاملگی. (از اقرب الموارد) (تاج
العروس). || (اِ) شیر که زن جماع کرده بچه
را دهد یا شیر زن باردار و آن بغایت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) درختان انبوه و درهم، بفتح اول
هم به همین معنی است. درختان نی و حلفا.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| نیستان. (غیاث اللغات). || بیشهٔ شیر.
(مهذب الاسماء) (منتهی الارب). غیلَة ...
هم به همین معنی است. درختان نی و حلفا.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| نیستان. (غیاث اللغات). || بیشهٔ شیر.
(مهذب الاسماء) (منتهی الارب). غیلَة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ یُ ] (ع ص) ابل غیل؛ شتران بسیار
یا شتران فربه. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). همچنین است بقر غیل. (از منتهی
الارب).
یا شتران فربه. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). همچنین است بقر غیل. (از منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از جزیرهٔ هنگام بخش
قشم شهرستان بندرعباس که در ۷۰
هزارگزی جنوب باختری قشم و جنوب
باختری جزیرهٔ هنگام قرار دارد. ساحل و
گرمسیر است. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن سنی و
شیعه اند که به عربی و فارسی سخن ...
قشم شهرستان بندرعباس که در ۷۰
هزارگزی جنوب باختری قشم و جنوب
باختری جزیرهٔ هنگام قرار دارد. ساحل و
گرمسیر است. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن سنی و
شیعه اند که به عربی و فارسی سخن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) آبی است در بن کوه ابی قبیس
(در مکه) که گازران در آن جامه شویند.
(منتهی الارب). آبی است که در بن کوه
ابی قبیس روان بوده است. (از اقرب الموارد).
(در مکه) که گازران در آن جامه شویند.
(منتهی الارب). آبی است که در بن کوه
ابی قبیس روان بوده است. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) موضعی است نزدیک یمامه.
(منتهی الارب) (معجم البلدان). شاعر
گوید:
یبری لها من تحت ارواق اللیل
غملس الزق من حمی الغیل.
(از معجم البلدان).
(منتهی الارب) (معجم البلدان). شاعر
گوید:
یبری لها من تحت ارواق اللیل
غملس الزق من حمی الغیل.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) جایی است قریب یلملم.
(منتهی الارب). جایگاهی است در صدر
یلملم. ذؤیب بن بیئةبن لام گوید:
لعمری لقد ابکت قریم و اوجعوا
بجزعة بطن الغیل من کان باکیا.
(از معجم البلدان).
(منتهی الارب). جایگاهی است در صدر
یلملم. ذؤیب بن بیئةبن لام گوید:
لعمری لقد ابکت قریم و اوجعوا
بجزعة بطن الغیل من کان باکیا.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) رودباری است مر بنی جعده
را. (منتهی الارب). وادیی است از آن
بنی جعده در جوف العارض که در فلج جاری
شود و میان آن دو مسیر یک شبانه روز است.
(از معجم البلدان).
را. (منتهی الارب). وادیی است از آن
بنی جعده در جوف العارض که در فلج جاری
شود و میان آن دو مسیر یک شبانه روز است.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابوزیاد گوید: فلجی از افلاج
است (فَلَج بمعنی آب جاری و چشمه). و نصر
گوید: غیل وادیی است متعلق به جعده و میان
دو کوه قرار گرفته و پر از درختان خرماست و
در بالای آن گروهی ...
است (فَلَج بمعنی آب جاری و چشمه). و نصر
گوید: غیل وادیی است متعلق به جعده و میان
دو کوه قرار گرفته و پر از درختان خرماست و
در بالای آن گروهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ع . ] (اِ.)1 - درختان انبوه و درهم . 2 - ب یشة شیر. ج . اغیال ، غیول . 3 -
جنگل .
جنگل .