gaziz - غضیض
The entry is a dictionary list for the word gaziz - غضیض
غضیض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ع ص) تازه. (منتهی الارب)
(آنندراج). طری. (اقرب الموارد). باطراوت.
تر و تازه. || شکوفهٔ نرم. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). || ناقص و خوار. ج، اَغِضَّة.
ناقص ذلیل. (اقرب الموارد).
(آنندراج). طری. (اقرب الموارد). باطراوت.
تر و تازه. || شکوفهٔ نرم. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). || ناقص و خوار. ج، اَغِضَّة.
ناقص ذلیل. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ام ولد هارون الرشید.
رجوع به عیون الانباء ج ۱ ص ۱۲۰ و انساب
سمعانی ورق ۴۰۹ ب شود.
رجوع به عیون الانباء ج ۱ ص ۱۲۰ و انساب
سمعانی ورق ۴۰۹ ب شود.