akil - عقیل

The entry is a dictionary list for the word akil - عقیل
عقیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (ع ص) مرد زیرک و بسیار دانا.
(غیاث اللغات) (آنندراج). معقول. (اقرب
الموارد). خردمند و بزرگوار. عاقل و گرامی.
(فرهنگ فارسی معین). || (اِ) زانوبند شتر.
(غیاث اللغات) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ قَ ] (اِخ) جدی است جاهلی و
فرزندان او بطنی از خزیمه، از عدنانیه را
تشکیل میدهند و آنان را در سرزمین عراق و
الجزیرة حکومتی بود و در عهد سلاطین
سلجوقی کار آنان بالا گرفت. (از الاعلام
زرکلی به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (اِخ) مالک و عقیل، دو ندیم
جذیمةالابرش، که دوستی و وفای دو تن را
بدان دو مثل زنند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ قَ ] (اِخ) موضعی است به حوران.
(منتهی الارب). قریه ای است از قرای حوران
از ناحیهٔ لوی از اعمال دمشق. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن ابی طالب عبدمناف بن
عبدالمطلب هاشمی قرشی، مکنی به ابویزید.
برادر بزرگتر علی بن ابی طالب (ع). وی در
جاهلیت شهرتی بسیار داشت و یکی از چهار
تنی بود که قریش در منافرات و منازعات
خود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (اِخ) ابن بلال بن جریر. نبهٔ جریر
شاعر معروف، شاعری مقلّ (کم شعر) است.
(از الفهرست ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ قَ ] (اِخ) ابن خالدبن عَقیل ایلی،
مکنی به ابوخالد، از موالی بنی امیه. وی از
حافظان حدیث بود و از «شرطیان» مدینه
بشمار می آمد. عقیل به سال ۱۴۱ هـ . ق. در
مصر درگذشت. (از الاعلام زرکلی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن شداد سلولی. از اشراف
شجاع در عهد مروان، و از همراهان حجاج
در عراق. وی به سال ۷۶ هـ . ق. به قتل رسید.
(از الاعلام زرکلی از تاریخ ابن الاثیر).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن عُلَّفةبن حارث بن معاویهٔ
یربوعی مری ضبابی ذبیانی، مکنی به
ابوالعمیس. از شاعران دولت بنی امیه. وی از
اشراف قوم خود بود و دخترش «جرباء»
زوجهٔ یزیدبن عبدالملک بوده است. عقیل در
حدود سال ۱۰۰ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ قَ ] (اِخ) ابن کعب بن ربیعةبن
عامربن صعصعة، از عدنان. جدی است
جاهلی. و برخی از فرزندان او امارت کوفه و
شهرهای فرات را داشتند و بر موصل نیز
دست یافتند. و چون سلجوقیان این شهرها را
تسخیر کردند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن محمد عُکبَری، مکنی به
ابوالحسن و ملقب به احنف. شاعر و ادیب و از
اهالی عکبرا بوده است و به سال ۳۸۵ هـ . ق.
درگذشته است. رجوع به الاعلام زرکلی و
المنتظم و یتیمةالدهر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن مرةبن موهوب بن
مالک، از بنی زیدبن حرام، از جذام، از
قحطانیه. جدی است جاهلی. و عقیلیون یا
بنی عقیل که از ساکنان «حوف» می باشند بدو
نسبت دارند. (از الاعلام زرکلی از
نهایةالارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن مقرن. صحابی است.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ ] (اِخ) ابن موسی الکاظم (ع). یکی
از فرزندان امام موسی کاظم (ع) است. (از
حبیب السیر چ کتابخانهٔ خیام ج ۲ ص ۸۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(عَ) [ ع . ] (ص .) خردمند، گرامی .

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.