sa'ig - صائغ
The entry is a dictionary list for the word sa'ig - صائغ
صائغ Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kuyumcu; mücevherci
Arapça - Türkçe sözlük
صائِغ
1. kuyumcu
Anlamı: değerli metal ve taşları yapan veya satan kimse
2. mücevherci
Anlamı: kuyumcu
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
صائِغ [مفرد]: ج صائِغون وصاغَة وصُوَّاغ وصُيَّاغ، مؤ صائغة، ج مؤ صائغات وصوائغُ:
1- اسم فاعل من صاغَ| فلانٌ من صاغة الكلام: ممّن يحسِّنونه ويزيِّنونه.
2- من صنعته صوغ الحُليّ من الذَّهب والفضَّة والجواهر| الصَّاغة: بائعو الذَّهب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (ع ص) نعت فاعلی از صوغ.
زرگر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (منتخب
اللغات). || ریخته گر. ج، صاغَة. صواغ.
صیاغ.
زرگر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (منتخب
اللغات). || ریخته گر. ج، صاغَة. صواغ.
صیاغ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) لقب احمدبن محمد و
ثابت بن شریح و جماعةبن سعد و عبداللََّه بن
محمد و چند تن دیگر است. (ریحانةالادب
ج ۲ ص ۴۱۰).
ثابت بن شریح و جماعةبن سعد و عبداللََّه بن
محمد و چند تن دیگر است. (ریحانةالادب
ج ۲ ص ۴۱۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) ابراهیم بن میمون صایغ، از
مردم مرو، مکنی به ابی اسحاق. وی از عطاءبن
ابی ریاح و نافع روایت کند. حسان بن ابراهیم
و داودبن ابی فرات و اهل بلد او از وی روایت
آرند. فقیهی ...
مردم مرو، مکنی به ابی اسحاق. وی از عطاءبن
ابی ریاح و نافع روایت کند. حسان بن ابراهیم
و داودبن ابی فرات و اهل بلد او از وی روایت
آرند. فقیهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) ابوجعفر محمدبن
اسماعیل بن سالم مکّی. از مردم بغداد ساکن
مکه. وی از حجاج بن محمد اعور و سبابةبن
سوار، و روح بن عبادة، و ابی اسامة حمادبن
اسامه، و ابی داود حفری، و ...
اسماعیل بن سالم مکّی. از مردم بغداد ساکن
مکه. وی از حجاج بن محمد اعور و سبابةبن
سوار، و روح بن عبادة، و ابی اسامة حمادبن
اسامه، و ابی داود حفری، و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) ابومنصور عبدالواحدبن
حسن بن عبدالواحدبن ابراهیم صائغ شیرازی،
معروف به صایغ کبیر. محدث است. وی پیاده
نزد قاضی ابی عمرو قسم بن جعفر هاشمی به
بصره رفت و از وی و جماعتی از شیوخ
شیراز [حدیث ...
حسن بن عبدالواحدبن ابراهیم صائغ شیرازی،
معروف به صایغ کبیر. محدث است. وی پیاده
نزد قاضی ابی عمرو قسم بن جعفر هاشمی به
بصره رفت و از وی و جماعتی از شیوخ
شیراز [حدیث ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) احمدبن محمدبن عبداللََّه بن
محمدبن عبدالوهاب بن محمدبن یزیدبن
سنان بن جبلهٔ نیشابوری، مکنّی به ابی حامد.
محدث است. وی در نیشابور از ابوبکر
محمدبن اسحاق بن خزیمة و ابوالعباس محمد
(؟) یحیی بن محمدبن صاعد و طبقهٔ ...
محمدبن عبدالوهاب بن محمدبن یزیدبن
سنان بن جبلهٔ نیشابوری، مکنّی به ابی حامد.
محدث است. وی در نیشابور از ابوبکر
محمدبن اسحاق بن خزیمة و ابوالعباس محمد
(؟) یحیی بن محمدبن صاعد و طبقهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) حکیم شهاب الدین محمدبن
علی صایغ شهاب زرگر. از مذکوران خراسان
و مشهوران جهان بوده است، و در علم
صیاغت ماهر، و بر صناعت شعر کامل، و او را
توحید است، میگوید:
صنع بی عیبش ز... میکند
امر ...
علی صایغ شهاب زرگر. از مذکوران خراسان
و مشهوران جهان بوده است، و در علم
صیاغت ماهر، و بر صناعت شعر کامل، و او را
توحید است، میگوید:
صنع بی عیبش ز... میکند
امر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) سعیدبن حسان اندلسی،
مولای حکم بن هشام، مکنی به ابی عثمان. او
از اصحاب مالک بن انس روایت کند. وفات
بسال ۲۳۶ هـ . ق. (سمعانی ص ۳۴۸ ب).
مولای حکم بن هشام، مکنی به ابی عثمان. او
از اصحاب مالک بن انس روایت کند. وفات
بسال ۲۳۶ هـ . ق. (سمعانی ص ۳۴۸ ب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ ] (اِخ) نقولاوس خوری، یا
نقولاوس صائغ حلبی. مولد ۱۶۹۲ م. به
حلب. وی به رهبانیت ملکانی که در حناویة
و شویریة معروف بود، پیوست. و بسال
۱۷۱۹ م. به درجهٔ «کهنوت» ارتقا یافت، و در
۱۷۲۷ م. به ریاست ...
نقولاوس صائغ حلبی. مولد ۱۶۹۲ م. به
حلب. وی به رهبانیت ملکانی که در حناویة
و شویریة معروف بود، پیوست. و بسال
۱۷۱۹ م. به درجهٔ «کهنوت» ارتقا یافت، و در
۱۷۲۷ م. به ریاست ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
صائِغٌ
['sʼaːʔiɣ]
n m
صانِعُ الجَواهِر bijoutier m, joaillier m
◊
اشتَرى خاتمًا من عند الصّائِغِ — Il a acheté une bague chez le bijoutier.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
صَائِغٌ
мн. صَاغَةٌ мн. صُوَّاغٌ
ювелир, золотых дел мастер; * للدعابة صائغ шутник