şiva - شیوا
The entry is a dictionary list for the word şiva - شیوا
شیوا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شی ] (ص) فصیح. ظریف. بلیغ.
(یادداشت مؤلف) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ
جهانگیری). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از
برهان) (از غیاث) (از آنندراج) (از انجمن
آرا). نغز. خوب. جید. نیکو: شیوهٔ شیوا. سخن
شیوا:
گشتم از یمن مدحت شه دین ...
(یادداشت مؤلف) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ
جهانگیری). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از
برهان) (از غیاث) (از آنندراج) (از انجمن
آرا). نغز. خوب. جید. نیکو: شیوهٔ شیوا. سخن
شیوا:
گشتم از یمن مدحت شه دین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شی ] (اِخ) سومین تشخص تثلیث
هندی، خدای مخرب. (فرهنگ فارسی
معین).
هندی، خدای مخرب. (فرهنگ فارسی
معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شی ] (اِخ) دهی است از بخش
مرکزی شهرستان لاهیجان. آب از نهر کیاجو
از سفیدرود. سکنهٔ آن ۳۰۱ تن. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۲).
مرکزی شهرستان لاهیجان. آب از نهر کیاجو
از سفیدرود. سکنهٔ آن ۳۰۱ تن. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۲).
şiva - شیوا other entries
Next Words