da - دا
The entry is a dictionary list for the word da - دا
دا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مخفف داو:
از نرد سه تا پای فراتر ننهادیم
هم خصل بهفده شد و هم دا بسر آمد.
سوزنی.
(چنین است در تذکرهٔ تقی الدین و دو نسخهٔ
خطی کهن دیوان سوزنی) ولی طبیعی تر آن
است که اصل: «... ...
از نرد سه تا پای فراتر ننهادیم
هم خصل بهفده شد و هم دا بسر آمد.
سوزنی.
(چنین است در تذکرهٔ تقی الدین و دو نسخهٔ
خطی کهن دیوان سوزنی) ولی طبیعی تر آن
است که اصل: «... ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ریشهٔ فعل) در فرس هخامنشی و اوستا
ریشه ای است به معنی دادن و آفریدن و
ساختن و بخشیدن و آن در «دادن» فارسی
آمده است. (از فرهنگ ایران باستان پورداود
ج ۱ ص ۵۷ و ۷۱ و ۷۴).
ریشه ای است به معنی دادن و آفریدن و
ساختن و بخشیدن و آن در «دادن» فارسی
آمده است. (از فرهنگ ایران باستان پورداود
ج ۱ ص ۵۷ و ۷۱ و ۷۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ردهٔ دیوار. (غیاث). پایه و اساس بنا.
داو. دای. پی. بنیاد. اصل بنا:
پی دیوار ایمان بود کارش
از آن شد چاردا از چاریارش.
جامی (از فرهنگ شعوری ج ۱ ورق
۴۰۵).
رجوع به داو و دای شود.
داو. دای. پی. بنیاد. اصل بنا:
پی دیوار ایمان بود کارش
از آن شد چاردا از چاریارش.
جامی (از فرهنگ شعوری ج ۱ ورق
۴۰۵).
رجوع به داو و دای شود.
da - دا other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.