hand - خوند
The entry is a dictionary list for the word hand - خوند
خوند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُنْ ] (اِ) خداوند. (برهان قاطع)
(ناظم الاطباء). امیر. مخدوم. خان. امیر. بیک.
آغا. (منتهی الارب). مزید مؤخر یا مقدمی
است در اسماء مر احترام و بزرگداشت را
چون «خوندمیر». «میرخوند». خوندخاتون
(دختر معین الدین زوجهٔ صلاح الدین). (از
عیون الانباء ج ...
(ناظم الاطباء). امیر. مخدوم. خان. امیر. بیک.
آغا. (منتهی الارب). مزید مؤخر یا مقدمی
است در اسماء مر احترام و بزرگداشت را
چون «خوندمیر». «میرخوند». خوندخاتون
(دختر معین الدین زوجهٔ صلاح الدین). (از
عیون الانباء ج ...