erkam - ارقم
The entry is a dictionary list for the word erkam - ارقم
ارقم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (ع ص، اِ) ارقش. مار پیسه.
(منتهی الأرب). مار سیاه و سپید. (مهذب
الاسماء) (مؤید الفضلاء). مار ابلق سپید و
سیاه. ماری که در پوست آن نقش سیاه و
سپید باشد، چنانکه گوئی نوشته اند. مار سیاه ...
(منتهی الأرب). مار سیاه و سپید. (مهذب
الاسماء) (مؤید الفضلاء). مار ابلق سپید و
سیاه. ماری که در پوست آن نقش سیاه و
سپید باشد، چنانکه گوئی نوشته اند. مار سیاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابن ابی الارقم عبدمناف بن
اسدبن عبداللََّه عمربن مخزوم. صحابی
رفیع الشأن. فقط شش تن از صحابه بر او در
اسلام آوردن سبقت گرفته بودند. سرای او به
مکه «دارالأسلام» خوانده میشد و رسول
صلی ...
اسدبن عبداللََّه عمربن مخزوم. صحابی
رفیع الشأن. فقط شش تن از صحابه بر او در
اسلام آوردن سبقت گرفته بودند. سرای او به
مکه «دارالأسلام» خوانده میشد و رسول
صلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابن عبدمناف بن عبداللََّه.
رجوع به ارقم بن ابی الارقم شود.
رجوع به ارقم بن ابی الارقم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابن هاشم بن
عبدالمطلب بن عبدمناف. پدر شفا و او مادر
سایب و او جدّ ابوعبداللََّه محمدبن ادریس بن
عباس بن عثمان بن شافع بن السایب است.
(حبط ج ۱ ص ۲۸۸).
عبدالمطلب بن عبدمناف. پدر شفا و او مادر
سایب و او جدّ ابوعبداللََّه محمدبن ادریس بن
عباس بن عثمان بن شافع بن السایب است.
(حبط ج ۱ ص ۲۸۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) (سناءالدّین... فارسی)
(امیر) برادر اتابک دکله که ممالک فارس در
تحت تصرف و فرمان او بود و از حدّ مکران تا
ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیات
است از آن جمله:
روی تو بطعنه ...
(امیر) برادر اتابک دکله که ممالک فارس در
تحت تصرف و فرمان او بود و از حدّ مکران تا
ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیات
است از آن جمله:
روی تو بطعنه ...