raif - رایف
The entry is a dictionary list for the word raif - رایف
رایف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (ع ص) رائف. رأف. رؤف.
سخت و بسیار مهربان. (از اقرب الموارد)
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
مهربان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و
رجوع به رائف شود. || آنکه از امارات
شناسد که زمین آب دارد ...
سخت و بسیار مهربان. (از اقرب الموارد)
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
مهربان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و
رجوع به رائف شود. || آنکه از امارات
شناسد که زمین آب دارد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (اِخ) پسر ابراهیم پاشا و نوهٔ
شیخ الاسلام عارف بک. از وزرای عثمانی بود
و در سال ۱۱۸۸ هـ . ق. بسمت رئیس الکتاب و
بعد بشغل وزارت رسید. او یکی پس از
دیگری بفرمانروایی مصر و قونیه و موره ...
شیخ الاسلام عارف بک. از وزرای عثمانی بود
و در سال ۱۱۸۸ هـ . ق. بسمت رئیس الکتاب و
بعد بشغل وزارت رسید. او یکی پس از
دیگری بفرمانروایی مصر و قونیه و موره ...
raif - رایف other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.