par - پر
The entry is a dictionary list for the word par - پر
پر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
kuş tüyü
Farsça - Türkçe sözlük
dolu; kanat
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ/ پِ رر ] (اِ) قصبه و انبوبه و
نای گونه ای شاخی، که بر آن چیزهای خرد
چون مو رسته و تن و بال پرندگان بدان
پوشیده است. ریش. || بال و پر. (برهان).
جناح. تیریز. دست ...
نای گونه ای شاخی، که بر آن چیزهای خرد
چون مو رسته و تن و بال پرندگان بدان
پوشیده است. ریش. || بال و پر. (برهان).
جناح. تیریز. دست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِ) (درخت...) نوعی از سماق است
و در باغهای ایران بنام پر غرس کنند و در
قره داغ آذربایجان وحشی آن وجود دارد.
و در باغهای ایران بنام پر غرس کنند و در
قره داغ آذربایجان وحشی آن وجود دارد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ ] (ص) (از پهلوی اَویر، بسیار
سخت) مملُوّ. مَلأَی. مَلآن. ممتلی. مُکتَتَز.
مشحُون. غاصّ. انباشته. لبالب. مالامال. لب
به لب. لَمالَم. لبریز. مال مال. آکنده. مُترَع.
مُؤمَّت. مغمور. بسیار. دارای بسیار از چیزی.
مقابل تهی و خالی و بیکار:
زآن پیش ...
سخت) مملُوّ. مَلأَی. مَلآن. ممتلی. مُکتَتَز.
مشحُون. غاصّ. انباشته. لبالب. مالامال. لب
به لب. لَمالَم. لبریز. مال مال. آکنده. مُترَع.
مُؤمَّت. مغمور. بسیار. دارای بسیار از چیزی.
مقابل تهی و خالی و بیکار:
زآن پیش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پِ ] (فرانسوی، اِ) واسال بزرگ پادشاه
(از دوازده پر شارلمانی). || عضو شورای
عالی فرانسه از ۱۸۱۵ تا ۱۸۴۷م. || عضو
مجلس لُردهای انگلستان.
(از دوازده پر شارلمانی). || عضو شورای
عالی فرانسه از ۱۸۱۵ تا ۱۸۴۷م. || عضو
مجلس لُردهای انگلستان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پِ ] (اِ صوت) در تداول اطفال، آواز
پریدن گنجشک و جز آن.
- || پر زدن، در تداول اطفال؛ پریدن.
پرواز کردن. و رجوع به پِرپِر شود.
پریدن گنجشک و جز آن.
- || پر زدن، در تداول اطفال؛ پریدن.
پرواز کردن. و رجوع به پِرپِر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پُ) [ په . ] (ص .) 1 - سرشار، انباشته . 2 - تمام ، کامل (ماه ). 3 - پیشوندی است
که بر سر اسم یافعل می آید و صفت می سازد. مانند پُرآب ، پُرکار.
که بر سر اسم یافعل می آید و صفت می سازد. مانند پُرآب ، پُرکار.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) ( اِ.) 1 - گوشة شال ، روسری . 2 - بخش پایین دامنة لباس . ؛به ~و پای کسی
پیچیدن با ایرادها یا آزارهای پیاپی کسی را به ستوه آوردن .
پیچیدن با ایرادها یا آزارهای پیاپی کسی را به ستوه آوردن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پَ) [ په . ] ( اِ.) بال مرغ ، آن چه بر تن پرندگان روید. ؛~ و بال گرفتن شاد شدن
، به شوق آمدن . ؛~ و بال کسی را گرفتن از او حمایت کردن .
، به شوق آمدن . ؛~ و بال کسی را گرفتن از او حمایت کردن .