یعسوب
The entry is a dictionary list for the word یعسوب
یعسوب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع اِ) پادشاه زنبوران عسل.
(منتهی الارب) (از غیاث) (ناظم الاطباء)
(آنندراج). مهتر زنبوران. (دهار). میرملکه.
رسمو. وار. ملکهٔ کندوی عسل. (یادداشت
مؤلف). ملک النحل. امیر منج.
(زمخشری):
یعسوب امت است علی وار از آنکه سوخت
زنبورخانهٔ زر و ...
(منتهی الارب) (از غیاث) (ناظم الاطباء)
(آنندراج). مهتر زنبوران. (دهار). میرملکه.
رسمو. وار. ملکهٔ کندوی عسل. (یادداشت
مؤلف). ملک النحل. امیر منج.
(زمخشری):
یعسوب امت است علی وار از آنکه سوخت
زنبورخانهٔ زر و ...