هدایت
The entry is a dictionary list for the word هدایت
هدایت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ یَ ] (ع اِمص) هدایة. رهبری.
راهنمایی. ارشاد. رهنمونی. (یادداشت به خط
مؤلف). نمایش راه راست و راهنمایی و
دلالت و نجات از گمراهی. (ناظم
الاطباء):
بنده آنچه داند از هدایت و معونت به کار دارد
تا کار بر نظام رود. (تاریخ ...
راهنمایی. ارشاد. رهنمونی. (یادداشت به خط
مؤلف). نمایش راه راست و راهنمایی و
دلالت و نجات از گمراهی. (ناظم
الاطباء):
بنده آنچه داند از هدایت و معونت به کار دارد
تا کار بر نظام رود. (تاریخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ یَ ] (اِخ) رضاقلی خان
طبرستانی ملقب به لله باشی در تهران متولد
شد و در شیراز به تحصیل دانش پرداخت. در
موقع سفر فتحعلیشاه به اصفهان مورد توجه
شاه قرار گرفت و به لقب امیرالشعرائی مفتخر
گردید. چون فتحعلیشاه ...
طبرستانی ملقب به لله باشی در تهران متولد
شد و در شیراز به تحصیل دانش پرداخت. در
موقع سفر فتحعلیشاه به اصفهان مورد توجه
شاه قرار گرفت و به لقب امیرالشعرائی مفتخر
گردید. چون فتحعلیشاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ یَ ] (اِخ) مهدیقلی... از خاندان
معروف هدایت و از بستگان رضا قلیخان
است. وی از مطلعان تاریخ و فرهنگ ایران
بود و در سیاست بمناصب عالی رسید آثار
بسیاری از خود بجا گذاشته و آنچه بطبع ...
معروف هدایت و از بستگان رضا قلیخان
است. وی از مطلعان تاریخ و فرهنگ ایران
بود و در سیاست بمناصب عالی رسید آثار
بسیاری از خود بجا گذاشته و آنچه بطبع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ یَ ] (اِخ) (میرزا...) خلف میرزا
شاه تقی نصرآبادی نویسد: جوان قابل بآرامی
است در اوانی که به اصفهان بود به نوعی
سلوک میکرد که دشمن و دوست زبان
تحسین می گشودند و او را بیکدیگر مینمودند.
در وقتی ...
شاه تقی نصرآبادی نویسد: جوان قابل بآرامی
است در اوانی که به اصفهان بود به نوعی
سلوک میکرد که دشمن و دوست زبان
تحسین می گشودند و او را بیکدیگر مینمودند.
در وقتی ...