نظاره
The entry is a dictionary list for the word نظاره
نظاره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ رَ / رِ ] (از ع، اِمص) نگریستن به
چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). نَظّارَه.
(غیاث اللغات). نگاه. نگرش. (ناظم الاطباء).
نگریستن. نگاه کردن. تماشا کردن. سیر
کردن :
دیگر روز از دو جانب رود ایستاده بودند به
نظاره. (تاریخ بیهقی ص ...
چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). نَظّارَه.
(غیاث اللغات). نگاه. نگرش. (ناظم الاطباء).
نگریستن. نگاه کردن. تماشا کردن. سیر
کردن :
دیگر روز از دو جانب رود ایستاده بودند به
نظاره. (تاریخ بیهقی ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ظْ ظا رَ / رِ ] (از ع، ص)
نظرکنندگان. (غیاث اللغات) (آنندراج).
نَظّارَة. تماشاچی. تماشاگر. شاهد که چیزی را
می نگرد. که به چیزی نگاه می کند. نگرنده و
تماشاکننده :
بر آن کار نظاره بد یک جهان
همه دیده پرخون ...
نظرکنندگان. (غیاث اللغات) (آنندراج).
نَظّارَة. تماشاچی. تماشاگر. شاهد که چیزی را
می نگرد. که به چیزی نگاه می کند. نگرنده و
تماشاکننده :
بر آن کار نظاره بد یک جهان
همه دیده پرخون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نِ رِ) [ ع . نظارة ] 1 - (اِمص .) زیرکی ، فراست . 2 - (مص م .) در فارسی : نگاه
کردن ، تماشا کردن .
کردن ، تماشا کردن .