نزار

The entry is a dictionary list for the word نزار
نزار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (ص) پهلوی: نیزار (ضعیف،
محتاج)، در اراک: نزر (ضعیف، ناتوان).
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). لاغر. (برهان
قاطع) (آنندراج) (غیاث اللغات) (انجمن آرا)
(ناظم الاطباء) (جهانگیری) (از رشیدی)
(غیاث اللغات). ضعیف. (برهان قاطع)
(آنندراج) (انجمن آراء) (ناظم الاطباء)
(جهانگیری). نحیف. (ناظم الاطباء) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (ع اِ) جِ نَزْر. (منتهی الارب). رجوع
به نَزْر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) نام یکی از آبادیهای شهرستان
گرگان است و به جای «آرخ» برگزیده شده
است. (لغات فرهنگستان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن معدبن عدنان. نام جد
اعلای قبایل شمالی جزیرةالعرب است، و
اعراب شمالی به خصوص بنی قحطان و
یمنی ها بدین نسبت بر اعراب جنوب تفاخر
می کنند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) المصطفی لدین اللََّه بن مستنصر.
خلیفهٔ فاطمی مصر و امام اسماعیلیان است
بعد از پدرش مستنصر. سعدالدین نزاری
قهستانی شاعر اسماعیلی مذهب ایرانی گویا
تخلص خود را از نام او گرفته است. رجوع به
تاریخ مغول ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(نِ) [ په . ] (ص .) لاغر، نحیف .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir

chudy; cienki; przerzedzać; rozcieńczyć; rozrzedzać; rozrzedzić; rzadki; słaby; szczupły

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.