نره
The entry is a dictionary list for the word نره
نره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ رَ / رِ / نَ رْ رَ / رِ ] (ص، اِ) از: نر +ه
(پسوند اتصاف). نرک. (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نر. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). مذکر. (ناظم الاطباء). مقابل ماده.
(آنندراج) (برهان قاطع). ...
(پسوند اتصاف). نرک. (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نر. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). مذکر. (ناظم الاطباء). مقابل ماده.
(آنندراج) (برهان قاطع). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ رَ / رِ ] (ص) بیزار. (یادداشت مؤلف).
|| (اِ) در اصطلاح بنایان، آجر و خشت و
مانند آن که به قطر آن را به زمین فروبرند از
سوئی و سوی دیگر از قطر بیرون ماند.
(یادداشت ...
|| (اِ) در اصطلاح بنایان، آجر و خشت و
مانند آن که به قطر آن را به زمین فروبرند از
سوئی و سوی دیگر از قطر بیرون ماند.
(یادداشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ رَ / رِ ] (اِخ) نر. نام پدر سام. (ناظم
الاطباء). نام پدر سام است که جد رستم بود و
او را نریم و نریمان نیز خوانند. (جهانگیری).
الاطباء). نام پدر سام است که جد رستم بود و
او را نریم و نریمان نیز خوانند. (جهانگیری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ رَّ یا رُِ) (اِ.) 1 - نر و مذکر. 2 - آلت تناسلی مرد. 3 - موج . 4 - درشت هیکل
و نتراشیده .
و نتراشیده .