نذیر
The entry is a dictionary list for the word نذیر
نذیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ع اِمص) بیم. (ترجمان علامهٔ
جرجانی ص ۹۸) (ناظم الاطباء). ترس. (از
ناظم الاطباء). اسم است به معنی انذار. (از
اقرب الموارد). || (ص) بیم کرده شده.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| ترساننده. (منتهی ...
جرجانی ص ۹۸) (ناظم الاطباء). ترس. (از
ناظم الاطباء). اسم است به معنی انذار. (از
اقرب الموارد). || (ص) بیم کرده شده.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| ترساننده. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) اسم نبی صلوات اللََّه علیه.
(مهذب الاسماء) (از منتهی الارب). یکی از
اسامی پیغمبر صلی اللََّه علیه و آله و سلم.
(غیاث اللغات). یکی از اسمای مبارکهٔ
حضرت رسول(ص). (از آنندراج). یکی از
القاب پیغمبر اسلام است که مردم ...
(مهذب الاسماء) (از منتهی الارب). یکی از
اسامی پیغمبر صلی اللََّه علیه و آله و سلم.
(غیاث اللغات). یکی از اسمای مبارکهٔ
حضرت رسول(ص). (از آنندراج). یکی از
القاب پیغمبر اسلام است که مردم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) از جمله نام های قرآن
چنانکه حق تعالی فرماید: بشیراً و نذیراً. (از
نفایس الفنون).
چنانکه حق تعالی فرماید: بشیراً و نذیراً. (از
نفایس الفنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) محمد طبیب، متخلص به
نذیر. از پارسی گویان خیرآباد هندوستان
است. او راست:
چون غنچه به رخ نقاب بستی
صد خار به سینه ام شکستی
اقلیم دلم تمام بگرفت
زلف تو، زهی درازدستی
کشتی چو مرا ...
نذیر. از پارسی گویان خیرآباد هندوستان
است. او راست:
چون غنچه به رخ نقاب بستی
صد خار به سینه ام شکستی
اقلیم دلم تمام بگرفت
زلف تو، زهی درازدستی
کشتی چو مرا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (اِخ) محمد نذیر. از پارسی گویان
لکهنوی هندوستان است. این ابیات را مؤلف
صبح گلشن به نام او ثبت کرده:
حیف بر طالع واژون که شباب آمد و رفت
دولتی بود که در عالم خواب آمد و ...
لکهنوی هندوستان است. این ابیات را مؤلف
صبح گلشن به نام او ثبت کرده:
حیف بر طالع واژون که شباب آمد و رفت
دولتی بود که در عالم خواب آمد و ...